نوروز تان پیروز هرروزتان نوروز
سال ۱۳۸۸خورشیدی برشما وخانواده محترم تان مبارک باد
به امیدابادانی ایران اسلامی وبیابان زمین
وآرزوی صلح ودوستی درجهان
رژیم شاهنشاهی پهلوی یک رژیم دیکتاتوری بود و در آن رأی و نظرات مردم در امر اداره مملکت و برنامه های اقتصادی و سیاسی نقش تعین کننده ایی نداشت. که این شاخص ترین ماهیت و خصلت نظامهای دیکتاتوری است. کشور ایران تک حزبی اداره می شد و آن حزب حزب رستاخیز بود تمام تصمیم از جانب محمد رضا شاه اتخاذ می شد. در سال 1353 شمسی من وارد دانشگاه شیراز شدم که در آن موقع به نام دانشگاه پهلوی نامیده می شد ودر رشته مهندسی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز مشغول به تحصیل شدم. دانشگاه خوبی بود. و بار علمی بالایی داشت. مانند سایر دانشگاهای آن زمان در ایران. فعالیت سیاسی بسیار محدود بود ولی فعلیتهای سنفی دانشجویی وجود داشت کوچکترین صدای اعتراضی در نطفه خفه می شد. ساواک برای فعالین سیاسی یک حالت هیولایی داشت. اما روشن فکران آن دوره در زمان پهلوی برای تغیر و ایجاد یک نظام دمکراتیک در تلاش بی پایانی بودند و از پای نمی نشستند. فعالیت زیر زمینی سازمانها و گروهای مخالف رژیم پهلوی ادامه داشت. در اینجا بد نیست که از سازمانها و گروها سیاسی فعال در آن زمان نام ببرم. سازمان چریکهای فدائی خلق _ ستاره سرخ _ ماوریستا سهند _ سازمان مجاهدین خلق که سازمان پیکار از آن انشعاب کرد _ نهضت آزادی گروهی به رهبری رجایی و بهزاد نبوی که الان به نام مجاهدین انقلاب اسلامی معروف است. در زمان رژیم پهلوی زندانیان سیاسی در بین مردم احترام داشتند. وضع غذا و سایر مایحتاج در زندانهای رژیم پهلوی خوب. شکنجه در دوران بازجویی حد و حدودی نداشت و اعمال می شد مراحل دستگیری و بازجویی به عهده ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور) بود. از رایج ترین شکنجه ها عبارت بودند از بی خوابی, آویزان به وصیله دستبند به سقف, شلاق بر قف پا,دست بند کپانی که یک دست را از بالای شانه ویک دست دیگر را از زیر شانه به پشت سر دست بند می زدند, وشوک الکترونیک به بدن وارد می کردند. من سال 1354 شمسی در یک شورش اعتراضی دانشجوی در اباده فارس زمانی که قصد داشتم از طریق اصفهان به گیاوان بیایم دستگیر شدم. مدت یک سال و نیم در زنذان سیاسی عادل آباد شیراز و یک سال در زندان قصر تهران زندانی به طور ممتد و پیوسته زندانی بودم. وبا انقلاب 1357 از زندان آزاد شدم. وبعداز انقلاب اسلامی و با بستن دانشگاه ها از سوی نظام جمهوری اسلامی تصفیه افرادی که از نظر مذهبیون و ابستگی به گروهای غیر مذهبی داشتند من هم تصفیه و از دانشگاه اخراج شدم. و از آنجا به امارات متحده عربی و بعد به سوئد آمدم. از وضع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی سوئد برایتان نمی نویسم ولی به اختصار باید برایتان بنویسم که در اروپا و این بخش از قاره های جهان مدینه فاضله افلاطون را برای خود ایجاد کرده اند که در زبان سوئدی به آن می گویند(valfavds_samhall) بازهم بر می گردیم به منطقه خودمان گیاوان شرایط تاریخی آن زمان گیاوان منجر به پرورش روشن فکرانی در گیاوان شد مانند جلال نیکخواه _ مرشد رستمی و عبدالرحیم زرهی و..... که در اینجا نمی توان از همه ی آنها نام برد. در مناطق وسیعی از میناب تا چابهار جوانان ما و مردم ما در گیاوان ثروت ما هستند, ثروت منطقه گیاوانند. انسان زیر بنای همه ی اجتماعات بشری است و سایر معقولات, فاقدها واقیتها روبرایند و ساخته فکر و اندیشه انسانند. مخالفت من با نظام شاهنشاهی پهلوی ناشی از محرومیت مردم ما بود,در تمام ستوه اجتماعی. به دلیل محرومیت مردم گیاوان از اساسی ترین و ابتدائی ترین حقوق مردم گیاوان که در بالا از اساسی ترین حقوق انسان نام بردم ودر اینجا فقط به دمکراسی و حقوق انسان اکتفا می کنم. من در تغیر نظام سلطنتی پهلوی فعال بودم تا برای مردم خویش در گیاوان و مردم ایران دمکراسی,آزادی,حقوق انسانی,رفاه,کار,بهداشت,آموزش وپرورش,امنیت اجتماعی و اقتصادی فراهم شود. در پایان نوشته خود را با این شعر بلوچی به پایان می رسانم. طوفان گستگنت زوراکی چولور که گزنت باکی نی به امید آرزوی موفقیت و پیروزی برای همه ی مردم گیاوان عیسی پیرداد استکهلم _ سوئد17_3_2009 باتشکراز اقای عیسی نیکخواه درسوئد ونظرلطف شان گروگ دریک نگاه |
|
|
باتشکراز اقای عیسی نیکخواه درسوئد ونظرلطف شان
گروگ دریک نگاه
سلام دوستان
مثل اینکه رسم است که همه ما صحبتمان با عملمان یکی نباشه. مثلا خودم میگم به مسائل حاشیه ای نپردازیم که از موضوع دور نشیم ولی عملا با ادامه این بحث خودم صحبتهای قبلی ام را نفی میکنم
یا خانم atashکه درکامنت های قبلی خیلی اصرار دارند که افت یک قبیله را به اعتیاد- بیسوادی و...نسبت بدهند ولی موقعی که صحبت از مسائل سیاسی به میان می آید کلا مخالفند ومعتقدند که این سرنوشت را خدا تعیین کرده اند.
خواهر ارجمند وفرهیخته ، من هم با شما موافقم که خدا سرنوشت آدمی را تعیین می کند وهمچنین موافقم که قسمت اعظم وضعیت فعلی قبیله طاهرزئی نتیجه اعمال خودشان است یا درواقع کم کاری هایشان. همانگونه که دراول کامنت قبلی ام هم عرض کردم که سرنوشت هر قومی توسط خود آن قوم تعیین میشود. ولی کل این مسائل دلیل نمیشود که ما تغییرات حکومتها ومسائلی که بعد ازآن اتفاق می افتد را نادیده بگیریم. چه بسا اعتیاد و... که بقول شماعامل افت این قوم هستند هم متاثر ازهمین مسائل باشند.
بطور مثال بسیاری از افراد تاثیرگذار این قوم بعد ازانقلاب بخاطر مسائل سیاسی وبدلیل ارتباط با رژیم سابق به حاشیه رانده شده وحذف شدند وبسیاری دیگر هم همواره بدلیل مشابه درمعرض اتهام قرارگرفته ومنزوی شدند. واین یعنی تاثیر مسائل سیاسی بریک قوم
هرچند که همه اینها در راستای مشیت الهی می باشند
ما درجهان سوم زندگی میکنیم جائی که همیشه تر وخشک باهم میسوزند نه درایران بلکه در کل جهان سوم رسم براینست که اگر حکومتی تغییرپیداکند کل افرادی که به نوعی در حکومت قبلی مورد لطف بوده اند مورد غضب قرار می گیرند.(هرچند که رژیم سابق هم چنان لطفی به این قوم نداشته ودرگیریهای این قوم باشاه هم نمونه بارزآن است)
همانگونه که بطور مثال در زمان حکومت صدام ، شیعیان در محدودیت وتنگنا بودند وانزوای آنان پیش ازاینکه نتیجه کم کاری خودشان باشد نتیجه اوضاع سیاسی آن زمان بود ولی با تغییر وضع سیاسی همه چیز فرق کرد. یا مسائل افغانستان و.....
درکشوری مثل آمریکا ویا کشورهای دموکراتیک اروپائی هم که ادعای آزادی ودموکراسی دارند هم وضعیت به همین گونه است البته با شدت خیلی کمتر.
مگر نه اینست که وجهه مسلمانان در اروپا وآمریکا با حمله تروریستی بن لادن بشدت خدشه دارشد ومحدودیت های بشتری نسبت به آنان اعمال شد .مگر مسلمان اروپائی چه کاری کرده بود ویا چه کاری نکرده بود که هم اکنون مورد بی مهری قراربگیرند. پس مسائل سیاسی چه بخواهیم وچه نخواهیم تاثیر خودش را برهمه ما میگذارد.
البته انتظار اینست که عقلای یک قوم از محدودیت ها هم استفاده کنند وآن را به فرصت تبدیل کنند ، کاری که درقوم طاهرزئی شاید کمتر به آن پرداخته شده.
(گیاوان دوست)
باتشکراز دوست بزرگوارآقای گیاوان دوست
درسیری دراینترنت به این وبلاک نیزبرخورد کردم فکرکنم به نام وحشت بایدباشد
بنده برای اینکه دوستان متوجه اعتیادکنم این رانیزگذاشتم
ازسروران بزرگوارودوستان عزیزاستدعادارم نظرات سیاسی نکنند
آرزوی بنده همیشه این بوده که پلی ایجادکنیم بین هم برای دوستی ومحبت بااحترام متقابل
نظر بزرگوارانه گیاوان دوست
سلام ودرود برخانم atash
من هم معتقدم دلیل همه این عقب افتادگی ها این نیست ودلایل مختلف دست به دست هم داده اند ووضع فعلی را بوجود آورده اند.
همانگونه که قبلا هم عرض کرده ام ، راه چاره راباید دربین افراد ایل طاهرزئی جستجو کرد.
بهر حال تک تک افراد ایل طاهرزئی درمقابل وضع موجود مسئولند. ولی مسئولیت افراد باتجربه وباسواد دراین بین ازهمه بیشتر است . انتظار اینست که با خودباوری و پرهیز از هرگونه عملی که پیشینه ونام نیک رفتگان را زیر سوال ببرد وبا اتحاد داخلی و اتحاد وتعامل با سایر طوایف سعی در اصلاح وضع موجود بنمایند.
چنانچه ما بتوانیم ذهنیت بدی را که اقلیت متعصب این ایل بوجود آورده اند در اذهان عمومی تغییر بدهیم گامی بزرگ در جهت اعتلای نام این ایل بزرگ برداشته ایم. واین میسر نمیشود مگر با تلاش مستمر و حضور فعال در جامعه و همچنین آگاه نمودن فرزندان وآینده سازان این ایل نسبت به وظیفه خطیری که بعهده دارند.
ما نباید انتظار داشته باشیم که یک منجی بیاید واوضاع را بنفع ما تغییر دهد. منجی یکایک افراد این ایل هستند.
وهمچنین نباید انتظار داشته باشیم مثل پیشینیان باشیم . زیرا دوره ای که آنها زندگی کرده اند وشیوه افتخار آفرینی آن بزرگان 180 درجه با وضعیت فعلی متفاوت است. ما اگر درصحنه علم ودانش پیشرفت کنیم و از این راه باعث بهبود وضع فرهنگی وهمچنین تامین رفاه افراد این ایل بشویم به همان اندازه افتخار نصیب مان می شود. واین یعنی نبرد درجبهه ای دیگر و مهمتر.
درضمن ازشما خواهر عزیز وسایر عزیزانی که موجبات این بحث وتبادل نظر رابوجود آورده اید بی نهایت سپاسگزارم.
همواره به چالش کشیدن نقاط ضعف اولین قدم درجهت رفع آن می باشد. امیدوارم از نقطه نظرات سازنده وراهگشای شما وسایر عزیزان دلسوز بتوانیم حداکثر استفاده را ببریم.
درضمن از سایر جوانان گروگ که حتما خواننده این مطالب هستند انتظار داریم که نظرات خودرا از ما دریغ نکنند. زیرا همه ما متعلق به این خاک هستیم وپیشرفت و سرافرازی هر کدام از ما باعث سرافرازی کل منطقه گیاوان است.
همانگونه که ما از پیشرفتهای علمی واجتماعی جوانان کوشای گروگ صمیمانه وازته قلب خوشحال میشویم .
این وبلاک برادرمنوجانی نیز حرفی برای گفتن داردبرای تشکر وحق شناسی بنده وبلاک این دوست ناشناس دراینجاکپی کردم که همه ازان استفاده کنیم
باهم دراینده سخن خواهیم گفت ازنظرات شمامتشکرم
http://www.vahshat.blogfa.com/post-50.aspx